شعر عاشقانه و احساسی
شعر عاشقانه و احساسی
شنبه 21 تير 1393برچسب:, ساعت 10:1 | نوشته ‌شده به دست تیموررضائی شهریور | ( )

گوهر خود را نزن بر هر سنگ نالایقی / صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی . درد دوریت کم نمیشه / یادت واسم مرهم نمیشه / دلم فقط حضورتو میخواد / شعر عاشقانه قرارمون این نبود ، قرار بود برای برقراری یکدیگر بکوشیم ، نه برای بی قراری ، حالا که از من دوری بدجوری بی قرارتم . روز اول گل سرخی برایم آوردی ، گفتی : برای همیشه دوستت دارم ، روز دوم گل زردی برایم آوردی ، گفتی : دوست ندارم ، روز سوم گل سفیدی برایم آوردی و سر قبرم گذاشتی ، گفتی : منو ببخش فقط به شوخی بود . یه روز دل نشست با خود گفت از این به بعد سنگ میشی ، سنگ شد و پیشه سنگا نشست اما عاشق یه سنگ دیگه شد . در سرزمین قلبم خانه ای ساختم که پنجره هایش هیچ گاه از دیدنت خسته نمی شدند ، در این خانه همیشه خاطراتم را مرور می کنم ، اگر چه ازت دور شدم ولی حرف های گرمت آرامش بخش دل پر از غم من است ، نام تو همیشه در ذهنم و یاد تو همیشه در قلبم جاریست .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب‌ها:

 
دیگر موارد